romina

روزواکسن

سلام دختر کوچولوم امروز رفتیم واکسن چهار ماهگیت و زدیم عزیز دلم دایی محسن بردمون من از اتاق تزریق اومدم بیرون  چون نمیتونستم گریت رو ببینم مامانی گفت با تزریق اولی خنده کردی و انگار نه انگار اما دومی رو نه به پات زده یه کمی گریه کردی و چشماب پر از اشک شده و تموم مامانی گفت خانمه بغلت کرده و بوست کرده .چند روزی بود که شایعه کرده بودن واکسن شش ماهگی و به چهار ماهه زدن و بچه رفته تو کما با وجود اینکه بابایی گفته بود با اشتباه تزریق کردنش چنین اتفاقی نمیوفته خیلی نگران بودم و به خانمه گوشزد میکردم  .حالا هم گرفتی اروم  خوابیدی . دخترم عاشقانه دوسست دارم خیلی خوش اخلاقی گلم.
28 مهر 1394

محرم

عشقم امسال اولین محرم رو تجربه کردی متاسفانه نشد ببرمت سوگواره علی اصغر بخاطر گرمی هوا و اینکه بابایی کلاس داشت و نبود ببرتمون ان شالله سال دیگه که بزرگتر شدی میریم .
26 مهر 1394

بدون عنوان

رومینا خاله محیات امسال کنکور داره خاله از اونجایی که منو میشناسی راسیتش حسش نیس که درس بخونم عزیز دلم تو که دلت پاکه و هیچی توش نیست و خدا از همه چیز بیشتر میخوادت ازش بخواه من نخونده رشته مورد نظرمو قبول شم همه چی به خوبیو خوشی تموم شه مطمینم اگه تو بخوای میشه خاله جونم از تموم وجود میبوسمت البته به شرطی که برام از تموم وجود دعا کنی ......شوخی کردم بابا من همه جوره عاشقتممممممممممممممممممممممممممممممم
12 مهر 1394

بدون عنوان

قربونت برم مامانم روز بروز داری شیرین تر میشی امروز روی شکمت خوابیدی و هیچ سرو صدایی نمیکردی اول همه فکر کردیم خوابیدی بعد دیدیم نه بابا خانم بیدارن و دارن به یه گوشه نگاه میکنن .هر روز صبح که از خواب بلند میشی به اطرافت نگاه میکنی و شروع میکنی به قد کشیدن بعد به اطرافت نگاه میکنی و همه چیز و انالیز میکنی وقتی نگاهت میفته به من منتظر میشی تا یه کاری بکنم همینم که بهت سلام میکنم میزنی زیر خنده و دستای کوچیکت و میگیری جلوی چشمای قشنگت خودت و واسم لوس میکنی .صبح ها که از خواب بلند میشی خیلی خوش اخلاقی عسلکم.
9 مهر 1394

بدون عنوان

دختر عزیزم امروز سه ماه و سیزده روزته و تونستی برای اولین بار غلت بزنی وای چقدرم از این کارت لذت میبردی خونه مامانی بودیم و هرچی میخوابوندیمت دوباره به پهلو میشدی و میغلتیدی و کلی هم جیغ میزدی و میخندیدی و مامانی عاشقه این کاراتم شیرین عسلممممممممم
7 مهر 1394

شعری از قیصر امین پورتقدیم به رومینا جونم

ای بوی هر چه گل بوی بهار میشنوم از صدای تو نازکتر از گل است گل گونهای تو ای در طنین نبض تو اهنگ قلب من ای بوی هر چه گل نفس اشنای تو ای صورت تو ایه و ایینه خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشان ستاره و هفت اسمان حریر اورده ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پاره ی دلم که بریزم به پای تو امروز تکیه گاه تو اغوش گرم من فردا عصای خستگی ام شانهای تو در خاک هم دلم به هوای تو می تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو همبازیان خواب تو خیل فرشتگان اواز اسمانیشان لای لای تو بگذار با تو عالم خود را عوض کنم یک لحظه تو بجای من ومن بجای تو این حال و عال...
7 مهر 1394

عشق بابایی

یکی از پر استرس روزهای زندگیم بود وقتی رومینا ( دخترم) بدنیا اومد وهرگز کسی نخواهد فهمید من چه حالی داشتم مخصوصا اینکه آروم کردن خانواده ها و از همه حساس تر عشقم (همسرم) و همچنین امتحانات دانشگام در هر صورت این روزها گذشت و از اون روزهای سخت فقط یک دختر ناز و با نمک مونده  ...
3 مهر 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به romina می باشد